آقای قد بلند و موش کوچک» داستان زندگی موش کوچولو و آقای قد بلندی است که در خانهای بر فرار تپهای سرسبز کنار هم زندگی میکنند اما هیچکدام همدیگر را ندیدهاند. آقای قد بلند روزها بیدار است و دوست دارد همهچیز را تعمیر کند. یا اگر مشکلی پیش آمده، حلش کند: مثلا گرهی طناب تاب را باز میکند یا گربه و بادبادک را که بالای درخت، گیر کردهاند نجات میدهد. موش روزها خواب است و شبها بیدار میشود. او دوست دارد همه جا را بگردد و چیزهای جدید پیدا کند. برای همین تا صبح کلی این طرف و آن طرف میخزد و وسیلههای ریز جمع میکند. سر آخر هم جای گرم و نرمی پیدا میکند و به خواب میرود. یک روز صبح آقای قد بلند برای تعمیر ساعت بزرگ به میدان شهر میرود. اما ساعت اصلا تیکتاک نمیکند. آقای قد بلند هر کاری را که بلد است، انجام میهد اما راه به جایی نمیبرد. به هر حال ناامید نمیشود. به خانه میرود و هر چه کتاب هر جا هست، میخواند اما هیچجا دربارهی تعمیر ساعت بدون تیک و تاک چیزی ننوشته است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.