میشا دختری خلاق و هنرمند است که در ساختن چیزهای زیبا مهارت دارد، اما در دوستیابی مشکل دارد. او نمیداند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند و این باعث میشود که احساس تنهایی کند. برای جبران این احساس، دوستهایی برای خودش میسازد؛ عروسکهای دستساز که همیشه همراهش هستند. روزی مادرش او را به یک مهمانی میبرد، اما میشا در میان جمع احساس راحتی نمیکند. او تصمیم میگیرد در گوشهای بنشیند و دوستان جدیدی برای خودش بسازد. در همین حین، پسربچهای به نام جک به او نزدیک میشود و از او میخواهد که ساختن عروسکها را یاد بگیرد. در ابتدا میشا مردد است، اما بعد از کمی مکث، شروع به همکاری با جک میکند و متوجه میشود که دوست پیدا کردن آنقدرها هم سخت نیست. بهمرور، میشا یاد میگیرد که برای برقراری ارتباط با دیگران نیازی نیست که حتماً همه چیز را درست انجام دهد. او با جک و دیگر بچهها بازی میکند و میفهمد که دوست پیدا کردن میتواند طبیعی و لذتبخش باشد. داستان میشا دوست میسازد، پیامی ساده و تأثیرگذار برای کودکان دارد: همه گاهی در برقراری ارتباط دچار مشکل میشوند، اما با صبر، تعامل و اعتماد، میتوان دوستهای خوبی پیدا کرد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.